راهکارهای پرورش هوش هیجانی کودکان (بخش دوم)
اولین قدم در بالا بردن هوش هیجانی شناخت هیجانات مختلف کودکان است. وقتی کودک درباره آن با شما صحبت می کند بخوبی به او گوش دهید. به دنبال اصلاح یا سرکوب آن نباشید. این امر باعث خودآگاهی کودک و کنار آمدن او با احساسش خواهد شد. در این مطلب میتوانید با اصول اولیه پرورش هوش هیجانی کوکان آشنا شوید. با ما همراه باشید.
هنگامی که کودک نوپای تان با شما یا کودک دیگری مشاجرهای دارد، محدودیتها را برایش روشن کنید و سپس او را به سمت راهحل مشکل هدایت کنید.
چگونه کودکی با هوش هیجانی بالا پرورش دهیم؟
احساسش را به رسمیت بشناسید
وقتی فرزندتان به خاطر اینکه نمیتواند یک پازل را حل کند، جنجال به پا کرده است، به جای اینکه به او بگویید: «هیچ دلیلی برای ناراحت شدن وجود نداره!» تصدیق کنید که واکنش او کاملاً طبیعی است. بگویید: «واقعاً کلافهکننده است وقتی آدم نمیتونه یک پازل رو کامل کنه، نه؟»
اگر هم او عصبانی است چون شما به او توجه نکردهاید، میتوانید بگویید: «میدونم برای تو سخته که من به نینی توجه میکنم. آرزو میکنی که من فقط مال تو بودم، نه؟» وقتی احساسات کودک را به خودش منعکس میکنید و تصدیق میکنید که داشتن این احساسات برای او طبیعی است، حس همدلی را به او یاد میدهید و او را تشویق میکنید تا همچنان احساسات خود را با شما در میان بگذارد.
نکتهٔ مهم این است که احساسات کودک خود را بپذیرید، نه اینکه ابراز ناخشنودی کنید. اگر او ناخشنودی شما را احساس کند، به این نتیجه میرسد که احساسات بد و منفی او مایهٔ خجالت است و فقط احساسات خوشایند قابل قبول است. سپس، به جای یادگیری راههای مناسب برای بیان احساسات ناخوشایند و مهار کردنشان، آنها را سرکوب خواهد کرد. این احساسات سرکوبشده ممکن است به روشهای ناخودآگاه، مانند کابوس دیدن یا رفتار پرخاشگرانه خود را آشکار کند.
اگر هم او عصبانی است چون شما به او توجه نکردهاید، میتوانید بگویید: «میدونم برای تو سخته که من به نینی توجه میکنم. آرزو میکنی که من فقط مال تو بودم، نه؟» وقتی احساسات کودک را به خودش منعکس میکنید و تصدیق میکنید که داشتن این احساسات برای او طبیعی است، حس همدلی را به او یاد میدهید و او را تشویق میکنید تا همچنان احساسات خود را با شما در میان بگذارد.
نکتهٔ مهم این است که احساسات کودک خود را بپذیرید، نه اینکه ابراز ناخشنودی کنید. اگر او ناخشنودی شما را احساس کند، به این نتیجه میرسد که احساسات بد و منفی او مایهٔ خجالت است و فقط احساسات خوشایند قابل قبول است. سپس، به جای یادگیری راههای مناسب برای بیان احساسات ناخوشایند و مهار کردنشان، آنها را سرکوب خواهد کرد. این احساسات سرکوبشده ممکن است به روشهای ناخودآگاه، مانند کابوس دیدن یا رفتار پرخاشگرانه خود را آشکار کند.
از دعواها برای آموزش استفاده کنید
از جنجال و المشنگهها به عنوان فرصتهایی برای آموزش استفاده کنید. بر پا کردن المشنگه برای کودکان نوپا نرمال و طبیعی است ولی شما میتوانید از این طغیانها به عنوان فرصتی برای کمک به کودک خود در یادگیری نحوهٔ مدیریت احساسات تند و منقلبکنندهاش استفاده کنید. به عنوان مثال، اگر فرزندتان در یک فروشگاه ناگهان عصبانی شد چون برایش آبنبات نمیخرید، ابتدا احساسات او را تصدیق کنید و بگویید: «میدونم که ناراحت و عصبانی هستی، ولی ما امروز آبنبات نمیگیریم.» وقتی طوفان فروکش کرد، گفتوگوی کوتاهی با او داشته باشید و به او کمک کنید تا احساساتش را نام ببرد.
همچنین اگر وقتی که فهمید باید به مطب پزشکش بروید ناراحت شد، با آماده شدن برای ویزیت و ملاقات پزشکی به او کمک کنید که احساس کند کنترل اوضاع را در دست دارد. به عنوان مثال، در مورد اینکه چرا او از پزشک میترسد، چه چیزهایی میتواند در طول ویزیت اتفاق بیفتد و چرا باید به آنجا برود با او صحبت کنید. صحبت کردن در مورد احساسات برای کودکان همان تأثیری را دارد که برای بیشتر بزرگسالان دارد.
همچنین اگر وقتی که فهمید باید به مطب پزشکش بروید ناراحت شد، با آماده شدن برای ویزیت و ملاقات پزشکی به او کمک کنید که احساس کند کنترل اوضاع را در دست دارد. به عنوان مثال، در مورد اینکه چرا او از پزشک میترسد، چه چیزهایی میتواند در طول ویزیت اتفاق بیفتد و چرا باید به آنجا برود با او صحبت کنید. صحبت کردن در مورد احساسات برای کودکان همان تأثیری را دارد که برای بیشتر بزرگسالان دارد.
مهارت حل مسئله را آموزش دهید
هنگامی که کودک نوپای تان با شما یا کودک دیگری مشاجرهای دارد، محدودیتها را برایش روشن کنید و سپس او را به سمت راهحل مشکل هدایت کنید. برای مثال، میتوانید بگویید: «من میدونم که از خواهرت ناراحتی چون برجی که با لگوها ساخته بودی رو خراب کرد، اما تو نمیتونی خواهرت رو بزنی. به نظرت وقتی عصبانی میشی، چه کار دیگهای میتونی انجام بدی؟»
اگر چیزی به فکر فرزندتان نمیرسد، به او گزینههایی بدهید. یک متخصص مدیریت خشم کودکان توصیه میکند که در مواقع خشم به کودک خود بگویید، ابتدا شکم، فک و مشتهای خود را بررسی و نگاه کند تا ببیند آیا آنها سفت هستند یا نه و سپس به او نشان دهید که چگونه نفس عمیق بکشد تا «عصبانیت را بیرون کند» و به او نشان دهید که چه حس خوبی دارد وقتی دوباره کنترل خود را به دست میآورد. بعد از آن به فرزندتان کمک کنید تا از صدایی محکم برای صحبت کردن در مورد عصبانیتش استفاده کند. میتواند با چیزی شبیه به این شروع کند: «بابا وقتی اینطوری فریاد میزنی، من احساس عصبانیت میکنم!» کودکان باید بدانند که مادامی که به دیگران به دلیل عصبانیت آسیب نمیزنند، اشکالی ندارد که عصبانی باشند.
اگر چیزی به فکر فرزندتان نمیرسد، به او گزینههایی بدهید. یک متخصص مدیریت خشم کودکان توصیه میکند که در مواقع خشم به کودک خود بگویید، ابتدا شکم، فک و مشتهای خود را بررسی و نگاه کند تا ببیند آیا آنها سفت هستند یا نه و سپس به او نشان دهید که چگونه نفس عمیق بکشد تا «عصبانیت را بیرون کند» و به او نشان دهید که چه حس خوبی دارد وقتی دوباره کنترل خود را به دست میآورد. بعد از آن به فرزندتان کمک کنید تا از صدایی محکم برای صحبت کردن در مورد عصبانیتش استفاده کند. میتواند با چیزی شبیه به این شروع کند: «بابا وقتی اینطوری فریاد میزنی، من احساس عصبانیت میکنم!» کودکان باید بدانند که مادامی که به دیگران به دلیل عصبانیت آسیب نمیزنند، اشکالی ندارد که عصبانی باشند.
تجربههای خود را با کودک در میان بگذارید
وقتی کودک نوپای شما بزرگتر میشود، ممکن است برایش مفید، کمککننده و آموزنده باشد که احساساتش را به تجربیات افراد دیگر، از جمله خود شما ربط دهید. مثلاً اگر او از رفتن به پیشدبستانی میترسد، میتوانید برایش تعریف کنید که وقتی شغل جدیدی را شروع کردید چقدر استرس داشتید و چگونه یک دوست به شما کمک کرد که بر اوضاع مسلط باشید.
وقتی او به خواهر یا برادرش حسادت میکند، در مورد زمانی که صحبت کنید که احساس میکردید کنار گذاشته شدهاید، چون برادرتان هدیهٔ خاصی گرفته بود و نعریف کنید چه چیزی باعث شد حالتان بهتر شود.
کتابها، آهنگها، داستانها و بازیهایی پیدا کنید که به تجربهٔ او مربوط باشد. به عنوان مثال، وقتی یک سریال تلویزیونی را با هم تماشا میکنید، دربارهٔ اینکه شخصیتهای داستان ممکن است چه احساسی داشته باشند صحبت کنید تا او یاد بگیرد و متوجه شود این تنها او نیست که مشکلی دارد و بیاموزد که روشهای سالم زیادی برای مدیریت احساسات وجود دارد.
منبع: سایت مادرشو
وقتی او به خواهر یا برادرش حسادت میکند، در مورد زمانی که صحبت کنید که احساس میکردید کنار گذاشته شدهاید، چون برادرتان هدیهٔ خاصی گرفته بود و نعریف کنید چه چیزی باعث شد حالتان بهتر شود.
کتابها، آهنگها، داستانها و بازیهایی پیدا کنید که به تجربهٔ او مربوط باشد. به عنوان مثال، وقتی یک سریال تلویزیونی را با هم تماشا میکنید، دربارهٔ اینکه شخصیتهای داستان ممکن است چه احساسی داشته باشند صحبت کنید تا او یاد بگیرد و متوجه شود این تنها او نیست که مشکلی دارد و بیاموزد که روشهای سالم زیادی برای مدیریت احساسات وجود دارد.
منبع: سایت مادرشو
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}